انگیزه برای بیدار شدن
⁉️چه کار انجام دهيم تا انگيزه مان براي بيدار شدن و نماز صبح زياد شود؟
?پاسخ:
?مرحوم کلينى و شيخ طوسى و طبرسى از زهرى نقل کردهاند که گفت: مدت طولاني در طلب حضرت مهدى(عج) بودم و در اين راه اموال فراوانى در راه خدا خرج کردم، اما به هدف نرسيدم، تا اينکه به خدمت محمد بن عثمان يکي از نواب خاص اربعه رسيدم و مدتى در محضر او بودم، روزى از او به التماس خواستم که مرا خدمت امام زمان(عج) ببرد. محمد بن عثمان پاسخ منفى داد، ولى در مقابل تضرع بسيار من، سرانجام لطف کرد و فرمود: فردا اول وقت بيا، فردا صبح نزد وى رفتم، ديدم جوانى که در زيبايى و خوشبويى از همه کس بهتر و لباس تجار بر تن داشت؛ با وى است و چيزى در آستين دارد.
?وقتى نظرم به او افتاد، نزديک محمد بن عثمان رفتم، ولى او به من اشاره کرد که به طرف آن جوان برگردم، من هم به طرف جوان برگشتم و سؤالاتى از وى کردم و هر چه ميخواستم به من جواب داد، آنگاه رفت که داخل خانه شود و آن خانه، چندان مورد نظر نبود.
محمد بن عثمان به من گفت: اگر ميخواهى چيزى بپرسى بپرس که ديگر بعد از اين او را نميبينى. من هم به دنبال او رفتم که سؤالاتى بپرسم، ولى او گوش نداد و داخل خانه شد و جز اين دو جمله نفرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْعِشَاءَ إِلَى أَنْ تَشْتَبِکَ النُّجُومُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاةَ إِلَى أَنْ تَنْقَضِيَ النُّجُوم»؛(1) از رحمت خدا به دور است، از رحمت خدا به دور است، کسى که نماز مغرب را بقدرى به تأخير بيندازد تا ستارهها نمايان شوند، از رحمت خدا به دور است از رحمت خدا به دور است کسي که نماز صبح را چندان به تأخير بيندازد تا ستارهها ديده نشوند.
?نماز صبح نسبت به ديگر نمازهاي يوميه نقش بسزايي در تقويت بعد معنوي انسان دارد. همچنين به لحاظ ارزش زماني و تأثيرگذاري آن در استجابت دعا جايگاه ويژهاي دارد. شايد برخورداري از شرايط ويژه از بعد زمان فلق و صبح صادق آن را با اهميتتر کرده است.
☘️در واقع نماز صبح، پيروزي نفس رحماني بر هوي و هوس شيطاني است. زماني که شيطان در تلاش است تا مانع بيدار شدن انسان مؤمن، براي اقامه نماز شده و همواره او را دعوت ميکند تا در خواب ناز بماند، ازاين رو نماز صبح شرايط سختتري براي مبارزه با شيطان داشته و پيروزي در اين ميدان، لذت و حلاوت بيشماري دارد و در نتيجه ثواب اخروي و سودمندي بيشتري بر آن مترتب است
پينوشتها:
1- الغيبة للطوسي، کتاب الغيبة للحجة، النص، ص: 271.